شب یلدا 99
شب یلدای پر از استرس... بابایی شیفت بود و برای اینکه یلدا رو بهش تبریک بگیم خوراکی هامون رو جمع کردیم و رفتیم پایگاه بعدش هم یه سر رفتیم خونه خاله مریم تا یلدا رو یه چند ساعتی باهاشون باشیم.. ای خدا کاش کرونا نبود همه دور هم بودیم... بازم خدا رو شکر که هم رو داریم ️ ️ خدای همه سال یلدا همه خونه من بودن... خودت رحم کن خودت این کرونا رو ببر دلم برای همه تنگ شده... ...